نوشته شده توسط : فرشته کاهانی

 

اس ام اس عاشقانه

 

 

اینو من نباید بهت بگم ولی تو یه عیب خیلی بزرگ داری    

 

 

 

 که... نمی شه دوست نداشت! 

 

*********************************************

 

دوست دارم: فارسی   

 

 

انگلیسی: iloveyou   

 

 

احبک : عربی   

 

 

ترکی: senis evar youroum   

 

 

آلمان: ichie bed   

 

 

پدات: افغانی   

 

 

بابا به چه زبونی دیگه بگم دوست دارم خوب دوست دارم دیگه  

 

********************************************* 

آنقدر دل اتم پر بود که با شکافتنش دنیایی لرزید ،     

 

 

 

 

 دل من نیز پر بود ، وقتی شکست ، سکوتی کرد که به دنیایی می ارزید .  

 

 

 

*********************************************  

 یه هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کُند بشه!  

 

نه این که هیزمش زیاد باشه . تبر ما انسانها باورهامونه نه آرزوهامون... 


| +| نوشته شده در شنبه بیست و نهم فروردین 1388 و ساعت 5:32 بعد از ظهر توسط مدير | 2 نظر



>

اس ام اس
 

آدما وقتى از هم دورن واسه هم SMS می فرستن 


من واسه تو که تو قلبمى چى بفرستم؟ ها؟ 

 

*********************************************   

 

سه تا فرشته مهربون تو دنیا هست،    

 

 

اولیش به کبوترهای عاشق دونه می ده،   

 

 

 

 دومیش به آدمای عاشق کمک می کنه،  

 

 

 و سومیش که من عاشقشم داره این SMS رومی خونه!    

 

 

 

*********************************************  

می گن شیشه عمر آدما اگه خیس بشه عمرشون کم می شه! 


می دونستی چشات شیشه عمر منه؟ 

 

*********************************************  

می دونی آدما بین " الف " تا " ی " قرار دارند.  

 

بعضی ها مثل " ب " برات می میرند،     

 

 

 

 

مثل " د " دوستت دارند، مثل " ع " عاشقت می شوند،     

 

 

 

 

 مثل " م " منتظر می مونند تا یه روز مثل " ی " یارت بشن.  

   

 

 

 

*********************************************   

 

می گن قلب آدما اندازه مشتشونه. 

 

 ولی چه طوری یه دنیا مهربونی، یه آسمون صداقت،  

 

یه کهکشون محبت و یه دریا عشق تو مشتت جا شده؟ 

 

*********************************************  

آدما سرشون روبالا می کنن تا ماه رو ببینن    

 

 

 

 

 ولی نمی دونن ماه سرشو پایین کرده داره SMS می خونه! 

 

*********************************************    

 

 

هیچ می دونستی هربار که تو پلک می زنی من نفس می کشم؟ 


پس مواظب باش به کسی خیره نشی که من خفه می شم! 


| +| نوشته شده در پنجشنبه بیست و نهم اسفند 1387 و ساعت 5:35 بعد از ظهر توسط مدير | 2 نظر



>

جوك

 

 

فريدون وغضنفرشطرنج بازی میکردن - شاه دغ مرگ میشه !!!

 


 

 

 

زندگی سه تا پیچ داره

 

تولد

 

عشق

 

مرگ

 

سر پیچ دوم منتظرم باش تا پیچ سوم همراهیت کنم

 

 


 

 

سنگینی باری که خدا بر دوش ما میگذارد انقدر زیاد نیست که کمرمان را خرد کند

 

انقدر است که ما را برای دعا به زانو دراورد

 

 

 


 

 

ای اس ام اس برو پیش اونی که دارم بهش فکر می کنم

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

یه دونه بزن تو سرش برگرد بیا با هم بهش بخندیم

 

.

.

.

.

.

.

.

شستت حال اومد؟؟؟؟


 

اون چیه که از گل بهتره، از حوری قشنگ تره، از دنیا با ارزش تره، از فرشته پاک تره؟

.

.

.

واقعا که!

.

.

.

تو هنوز منو نشناختی؟؟؟؟

 

 


 

 

 

در پی اختلاف نظر در مورد اینکه شب چهارشنبه سوری 22 است یا 29. روز 22 اسفند

 یوم الشک و از 22 تا 29 اسفند هفته ی وحشت اعلام شد

 


 

 

!از خدا پول خواستم بانک داد

درخت خواستم جنگل داد

اتاق خواستم خونه داد

حالا میترسم تورو بخوام بهم یه گله گوسفند بده!!!

 


 

 

--
سلام
.
.
.
.
.
.
چیه دنبال من راه افتادی؟؟؟


حالا خوبه فقط یه سلام کردیم !!

 


--

 

همه ی وجود سرمو رو شونه ی مهربونه تو میذارم و یواشکی دماغمو با لباست پاک

میکنم !!

 


--

 

اگه گفتی پنج شنبه شب بعد ساعت 12 چی میشه ؟
.
.
.
.
.
.
خوب معلومه دیگه جمعه میشه خنگ خدا !

 


--

 

.
.
.
.
.
.
.
.
اون نرده ها رو زدن تا
گوسفندا نیان این طرف، تو چطوری اومدی ؟

 


--

 

ترکه می ره دانشگاه به 2 دلیل می فهمن ترکه

۱:سامسونتش رو می ذاشت تو زنبیل

2:وقتی استاد تخته رو پاک می کرد اونم دفترش رو پاک می کرد

 


--

 

اون چیه که ماست میریزن توش بعدشم باهاش شلیک میکنن؟


خوب معلومه دیگه تفنگ! ماست هم نکته ی انحرافی بود

>

جوک و اس ام اس
سرسبزترين سبزها تقديم تو باد . . . . . . . سازمان پخش علوفه دام !!!!...

 

...................................................


 به مجنون زد شبی لیلی اس ام اس
که آخر تا به کی تاخیر و فس فس؟
اگر عقدم نخوانی سال جاری
روم تهران، شوم دختر فراری!

...................................................

به یارو  می گن...
...
...
...
...
...
به تو چه که به یارو چی می گن؟ اگه بگن آشغالارو ببر پایین حال نداری! اما برای فضولی این همه راه میای پایین!
...........................................
 برات اون پایین یه SMS نوشتم. برو پایین بخونش.
...
...
...
...
...
SMS

...................................................
 این SMS را تنها افراد خوشتیپ و خوشگل می تونن بخونن:
...
"§€¥j€£¤"
...
چیه؟ نکنه توقع داری بتونی بخونیش؟

...................................................



 به ده دليل دوستت دارم، ٩تاشو نمي دونم يكيشم يادم رفته!

گل خوشگل پشت ويترين گل فروشي ديدم!!!

 

خواستم برات بخرمش.

به فروشنده گفتم :اون گل چند؟

گفت:اون گل نيست........آينه ست.

.......................................................

هر چند مال من نشدي ولي ازت خيلي چيزا ياد گرفتم.

ياد گرفتم به خاطر کسي که دوسش دارم بايد دروغ بگم.

ياد گرفتم هيچ وقت هيچ کس ارزش شکستن غرورمو نداره.

ياد گرفتم تو زندگيم به اون که بفهمم چقدر دوسم داره هر روز دلشو به بهونه اي بشکنم.

ياد گرفتم گريه هاي هيچ کس رو باور نکنم.

ياد گرفتم بهش هيچ وقت فرصت جبران ندم.

ياد گرفتم هر روز دم از عاشقي بزنم ولي خودم عاشق نباشم

...........................................................

هنوز در پی جراح زبر دستی میگردم که سرنوشت مرا به تو پیوند بزند

...................................................

الهی تو خورشید بشی و من زمین
تا سالی یک بار من دور تو بگردم
و سالی 365 روز تو دور من بگردی

.................................................

من يه ليوان چاي داغ رو به تو ترجيح مي دم .
چون چاي فقط زبونم رو مي سوزونه . ولي تو دلمو

...........................................

شنيده ام كه شقايق ها هرگز نمى ميرند

پس تورا دوست دارم تامرك شقايق ها

..........................................

افتخار در خشک کردن قطره ي اشک است
نه جاری ساختن سيل خون

...............................................

دوستت دارم نه به خاطر اینکه چه کسی هستی،
به این خاطر که وقتی با توام چه کسی میشوم."

...................................................

اس ام اس ها گاهی پيامی ندارن

 فقط ارسال ميشن که باور کنی

اونی که فکرشو نميکنی

 

جوک
توحيفي هيچكس قدر تورونمي دونه اگه بري هنداونجا تورو مي پرستن !
يه بار تو جهنم بمب ميگذارند همه شهيد ميشن ميرن تو بهشت.

يك روز يك فيله وگنجيشكه مي خاستن باهم دعواكنند گنجيشكه ادعاش مي شده كه توي اين دعوابرنده مي شه بعدكه دعوا شروع مي شه فيل بايك ضربه ي خرطوم گنجشك رو نقش زمين مي كنه فيله مي گه:ديدي زورمن ازتوبيشتره!گنجيشكه كه همه ي پرهاش ريخته بوده مي گه:اقافيله تازه كجاش روديدي من تازه كتم رودراوردم!!!!!!!!!!
يك روز يك فيل ميره سينما ميبينه جانيست.
مورچه دلش ميسوزه ميگه بيا بشين روي پاي من!
اگر روزي از كنار گنجشكي رد شدي وديدي نپريد فكر نكن دوستت داره!!! تو رو آدم حساب نكرده

يه روزيه دانشمنده بالهاي يه مگس رو ميکنه بعد دادمي زنه پخ پخ ميبينه مگسه تکون نمي خوره .بعدمي گه از اين آزمايش نتيجه مي گيريم که وقتي بال مگس را مي کنيم مگس کر ميشود !!!!!!!

 

ازدواج!‬
ﻛﺠﺎﺋﻲ؟ ﻫﻤﺪم ﺷﺒﻬﺎم! ﻫﺮﺷﺐ ﺑﺎﻫﺎم ﺗﻮ رﺧﺘﺨﻮاﺑﻲ و ﺑﻪ ﭘﺎﻫﺎم ﭼﺴﺒﻴﺪي، ﻫﺮوﻗﺖ ﻣﻴﺮم ﺑﻴـﺮون، دﻟـﻢ ﺑـﺮات‬ ‫ﺗﻨﮓ ﻣﻴﺸﻪ، ﺑﺎ ﺗﻮ ﺧﻴﻠﻲ راﺣﺘﻢ؛ ﻛﺠﺎﺋﻲ ﭘﻴﮋاﻣﻪ ﻣﻦ؟!‬
‫‪ik ik ik ik ik ik ik i k‬‬ ‫‪ik ik ik ik ik ik ik i k‬‬ ‫‪ik ik ik ik ik ik ik i k‬‬ ‫‪ik ik ik ik ik ik ik i k‬‬ ‫آﻓﺮﻳﻦ! اﻳﻮل! ﺑﻬﺘﻮن ﺗﺒﺮﻳﻚ ﻣﻴﮕﻢ! ﺷﻤﺎ ﺑﺎﻻﺧﺮه ﺗﻮﻧﺴﺘﻴﺪ ﺑﻪ زﺑﻮن ﻣﻴﻤﻮﻧﻬﺎ ﺻﺤﺒﺖ ﻛﻨﻴﺪ!‬
ﺳﻼم،ﺧﻮﺑﻲ؟ ﺑﺒﻴﻦ ﻳﻪ ﺧﻮاﻫﺸﻲ ازت دارم.ﻣﻴﺨﻮام اﮔﻪ ﻣﻴﺸﻪ ﻳﻪ دو ﺳﻪ روزي ﺑﻴـﺎم ﺧﻮﻧـﻪ ي ﺷـﻤﺎ ﺑﻤـﻮﻧﻢ.‬ ‫اﻳﻦ روزا اﻧﮕﺎر ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻣﺸﻜﻞ دارن....اﻻن ﺑﻪ ﻳﻪ دوﺳﺖ ﺣﻘﻴﻘﻲ ﻧﻴـﺎز دارم......... ﻗﺮﺑﺎﻧـﺖ "ﻋﺜﺎﻣـﻪ ﺑـﻦ‬ ‫ﻻدن"‬
ﺧﺪاﻳﺎ! ﺑﻪ ﻣﻦ رﻓﻴﻘﻲ ﺑﺪه ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﻨﺪ. دوﺳﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺨﻨﺪد را ﺧﻮدم ﭘﻴﺪا ﺧﻮاﻫﻢ ﻛﺮد !‬
‫ﻋﺸﻖ ﻳﮕﺎﻧﻪ ﺗﺮﻳﻦ آزادي در ﺟﻬﺎن اﺳﺖ!‬ ‫دوﺳﺘﺖ دارم ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻗﺴﻤﺘﻲ از وﺟﻮدم ﻛﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻘﺖ ﭘﺮوراﻧﺪي.‬ ‫ﺑﺮاي ﭼﺸﻴﺪن ﻃﻌﻢ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪي ﻛﺎﻓﻴﺴﺖ...‬
‫ﺳﻼم. ﻣﻦ دارم ﻫﻔﺘﻪ ي دﻳﮕﻪ ازدواج ﻣﻴﻜﻨﻢ. ﻳﻪ ﻣﻬﻤﻮﻧﻲ ﻛﻮﭼﻴﻜﻪ. ﺣﺘﻤﺎً ﺑﻴﺎ. ﻟﻄﻔﺎً ﻫﺪﻳﻪ ﻧﻴﺎر. ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ‬ ‫رو ﺑﻴﺎر ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﻫﺎش ازدواج ﻛﻨﻢ.‬
در ﮔﺬرﮔﺎه زﻣﺎن، ﺧﻴﻤﻪ ﺷﺐ ﺑﺎزي دﻫﺮ، ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺗﻠﺨﻲ و ﺷﻴﺮﻳﻨﻲ


:: بازدید از این مطلب : 664
|
امتیاز مطلب : 151
|
تعداد امتیازدهندگان : 43
|
مجموع امتیاز : 43
تاریخ انتشار : شنبه 27 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرشته کاهانی

 

اس ام اس عاشقانه

 

 

اینو من نباید بهت بگم ولی تو یه عیب خیلی بزرگ داری    

 

 

 

 که... نمی شه دوست نداشت! 

 

*********************************************

 

دوست دارم: فارسی   

 

 

انگلیسی: iloveyou   

 

 

احبک : عربی   

 

 

ترکی: senis evar youroum   

 

 

آلمان: ichie bed   

 

 

پدات: افغانی   

 

 

بابا به چه زبونی دیگه بگم دوست دارم خوب دوست دارم دیگه  

 

********************************************* 

آنقدر دل اتم پر بود که با شکافتنش دنیایی لرزید ،     

 

 

 

 

 دل من نیز پر بود ، وقتی شکست ، سکوتی کرد که به دنیایی می ارزید .  

 

 

 

*********************************************  

 یه هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کُند بشه!  

 

نه این که هیزمش زیاد باشه . تبر ما انسانها باورهامونه نه آرزوهامون... 

 2 نظر



>

اس ام اس
 

آدما وقتى از هم دورن واسه هم SMS می فرستن 


من واسه تو که تو قلبمى چى بفرستم؟ ها؟ 

 

*********************************************   

 

سه تا فرشته مهربون تو دنیا هست،    

 

 

اولیش به کبوترهای عاشق دونه می ده،   

 

 

 

 دومیش به آدمای عاشق کمک می کنه،  

 

 

 و سومیش که من عاشقشم داره این SMS رومی خونه!    

 

 

 

*********************************************  

می گن شیشه عمر آدما اگه خیس بشه عمرشون کم می شه! 


می دونستی چشات شیشه عمر منه؟ 

 

*********************************************  

می دونی آدما بین " الف " تا " ی " قرار دارند.  

 

بعضی ها مثل " ب " برات می میرند،     

 

 

 

 

مثل " د " دوستت دارند، مثل " ع " عاشقت می شوند،     

 

 

 

 

 مثل " م " منتظر می مونند تا یه روز مثل " ی " یارت بشن.  

   

 

 

 

*********************************************   

 

می گن قلب آدما اندازه مشتشونه. 

 

 ولی چه طوری یه دنیا مهربونی، یه آسمون صداقت،  

 

یه کهکشون محبت و یه دریا عشق تو مشتت جا شده؟ 

 

*********************************************  

آدما سرشون روبالا می کنن تا ماه رو ببینن    

 

 

 

 

 ولی نمی دونن ماه سرشو پایین کرده داره SMS می خونه! 

 

*********************************************    

 

 

هیچ می دونستی هربار که تو پلک می زنی من نفس می کشم؟ 


پس مواظب باش به کسی خیره نشی که من خفه می شم! 


 2 نظر



>

جوك

 

 

فريدون وغضنفرشطرنج بازی میکردن - شاه دغ مرگ میشه !!!

 


 

 

 

زندگی سه تا پیچ داره

 

تولد

 

عشق

 

مرگ

 

سر پیچ دوم منتظرم باش تا پیچ سوم همراهیت کنم

 

 


 

 

سنگینی باری که خدا بر دوش ما میگذارد انقدر زیاد نیست که کمرمان را خرد کند

 

انقدر است که ما را برای دعا به زانو دراورد

 

 

 


 

 

ای اس ام اس برو پیش اونی که دارم بهش فکر می کنم

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

یه دونه بزن تو سرش برگرد بیا با هم بهش بخندیم

 

.

.

.

.

.

.

.

شستت حال اومد؟؟؟؟


 

اون چیه که از گل بهتره، از حوری قشنگ تره، از دنیا با ارزش تره، از فرشته پاک تره؟

.

.

.

واقعا که!

.

.

.

تو هنوز منو نشناختی؟؟؟؟

 

 


 

 

 

در پی اختلاف نظر در مورد اینکه شب چهارشنبه سوری 22 است یا 29. روز 22 اسفند

 یوم الشک و از 22 تا 29 اسفند هفته ی وحشت اعلام شد

 


 

 

!از خدا پول خواستم بانک داد

درخت خواستم جنگل داد

اتاق خواستم خونه داد

حالا میترسم تورو بخوام بهم یه گله گوسفند بده!!!

 


 

 

--
سلام
.
.
.
.
.
.
چیه دنبال من راه افتادی؟؟؟


حالا خوبه فقط یه سلام کردیم !!

 


--

 

همه ی وجود سرمو رو شونه ی مهربونه تو میذارم و یواشکی دماغمو با لباست پاک

میکنم !!

 


--

 

اگه گفتی پنج شنبه شب بعد ساعت 12 چی میشه ؟
.
.
.
.
.
.
خوب معلومه دیگه جمعه میشه خنگ خدا !

 


--

 

.
.
.
.
.
.
.
.
اون نرده ها رو زدن تا
گوسفندا نیان این طرف، تو چطوری اومدی ؟

 


--

 

ترکه می ره دانشگاه به 2 دلیل می فهمن ترکه

۱:سامسونتش رو می ذاشت تو زنبیل

2:وقتی استاد تخته رو پاک می کرد اونم دفترش رو پاک می کرد

 


--

 

اون چیه که ماست میریزن توش بعدشم باهاش شلیک میکنن؟


خوب معلومه دیگه تفنگ! ماست هم نکته ی انحرافی بود

>

جوک و اس ام اس
سرسبزترين سبزها تقديم تو باد . . . . . . . سازمان پخش علوفه دام !!!!...

 

...................................................


 به مجنون زد شبی لیلی اس ام اس
که آخر تا به کی تاخیر و فس فس؟
اگر عقدم نخوانی سال جاری
روم تهران، شوم دختر فراری!

...................................................

به یارو  می گن...
...
...
...
...
...
به تو چه که به یارو چی می گن؟ اگه بگن آشغالارو ببر پایین حال نداری! اما برای فضولی این همه راه میای پایین!
...........................................
 برات اون پایین یه SMS نوشتم. برو پایین بخونش.
...
...
...
...
...
SMS

...................................................
 این SMS را تنها افراد خوشتیپ و خوشگل می تونن بخونن:
...
"§€¥j€£¤"
...
چیه؟ نکنه توقع داری بتونی بخونیش؟

...................................................



 به ده دليل دوستت دارم، ٩تاشو نمي دونم يكيشم يادم رفته!

گل خوشگل پشت ويترين گل فروشي ديدم!!!

 

خواستم برات بخرمش.

به فروشنده گفتم :اون گل چند؟

گفت:اون گل نيست........آينه ست.

.......................................................

هر چند مال من نشدي ولي ازت خيلي چيزا ياد گرفتم.

ياد گرفتم به خاطر کسي که دوسش دارم بايد دروغ بگم.

ياد گرفتم هيچ وقت هيچ کس ارزش شکستن غرورمو نداره.

ياد گرفتم تو زندگيم به اون که بفهمم چقدر دوسم داره هر روز دلشو به بهونه اي بشکنم.

ياد گرفتم گريه هاي هيچ کس رو باور نکنم.

ياد گرفتم بهش هيچ وقت فرصت جبران ندم.

ياد گرفتم هر روز دم از عاشقي بزنم ولي خودم عاشق نباشم

...........................................................

هنوز در پی جراح زبر دستی میگردم که سرنوشت مرا به تو پیوند بزند

...................................................

الهی تو خورشید بشی و من زمین
تا سالی یک بار من دور تو بگردم
و سالی 365 روز تو دور من بگردی

.................................................

من يه ليوان چاي داغ رو به تو ترجيح مي دم .
چون چاي فقط زبونم رو مي سوزونه . ولي تو دلمو

...........................................

شنيده ام كه شقايق ها هرگز نمى ميرند

پس تورا دوست دارم تامرك شقايق ها

..........................................

افتخار در خشک کردن قطره ي اشک است
نه جاری ساختن سيل خون

...............................................

دوستت دارم نه به خاطر اینکه چه کسی هستی،
به این خاطر که وقتی با توام چه کسی میشوم."

...................................................

اس ام اس ها گاهی پيامی ندارن

 فقط ارسال ميشن که باور کنی

اونی که فکرشو نميکنی

 

جوک
توحيفي هيچكس قدر تورونمي دونه اگه بري هنداونجا تورو مي پرستن !
يه بار تو جهنم بمب ميگذارند همه شهيد ميشن ميرن تو بهشت.

يك روز يك فيله وگنجيشكه مي خاستن باهم دعواكنند گنجيشكه ادعاش مي شده كه توي اين دعوابرنده مي شه بعدكه دعوا شروع مي شه فيل بايك ضربه ي خرطوم گنجشك رو نقش زمين مي كنه فيله مي گه:ديدي زورمن ازتوبيشتره!گنجيشكه كه همه ي پرهاش ريخته بوده مي گه:اقافيله تازه كجاش روديدي من تازه كتم رودراوردم!!!!!!!!!!
يك روز يك فيل ميره سينما ميبينه جانيست.
مورچه دلش ميسوزه ميگه بيا بشين روي پاي من!
اگر روزي از كنار گنجشكي رد شدي وديدي نپريد فكر نكن دوستت داره!!! تو رو آدم حساب نكرده

يه روزيه دانشمنده بالهاي يه مگس رو ميکنه بعد دادمي زنه پخ پخ ميبينه مگسه تکون نمي خوره .بعدمي گه از اين آزمايش نتيجه مي گيريم که وقتي بال مگس را مي کنيم مگس کر ميشود !!!!!!!

 

ازدواج!‬
ﻛﺠﺎﺋﻲ؟ ﻫﻤﺪم ﺷﺒﻬﺎم! ﻫﺮﺷﺐ ﺑﺎﻫﺎم ﺗﻮ رﺧﺘﺨﻮاﺑﻲ و ﺑﻪ ﭘﺎﻫﺎم ﭼﺴﺒﻴﺪي، ﻫﺮوﻗﺖ ﻣﻴﺮم ﺑﻴـﺮون، دﻟـﻢ ﺑـﺮات‬ ‫ﺗﻨﮓ ﻣﻴﺸﻪ، ﺑﺎ ﺗﻮ ﺧﻴﻠﻲ راﺣﺘﻢ؛ ﻛﺠﺎﺋﻲ ﭘﻴﮋاﻣﻪ ﻣﻦ؟!‬
‫‪ik ik ik ik ik ik ik i k‬‬ ‫‪ik ik ik ik ik ik ik i k‬‬ ‫‪ik ik ik ik ik ik ik i k‬‬ ‫‪ik ik ik ik ik ik ik i k‬‬ ‫آﻓﺮﻳﻦ! اﻳﻮل! ﺑﻬﺘﻮن ﺗﺒﺮﻳﻚ ﻣﻴﮕﻢ! ﺷﻤﺎ ﺑﺎﻻﺧﺮه ﺗﻮﻧﺴﺘﻴﺪ ﺑﻪ زﺑﻮن ﻣﻴﻤﻮﻧﻬﺎ ﺻﺤﺒﺖ ﻛﻨﻴﺪ!‬
ﺳﻼم،ﺧﻮﺑﻲ؟ ﺑﺒﻴﻦ ﻳﻪ ﺧﻮاﻫﺸﻲ ازت دارم.ﻣﻴﺨﻮام اﮔﻪ ﻣﻴﺸﻪ ﻳﻪ دو ﺳﻪ روزي ﺑﻴـﺎم ﺧﻮﻧـﻪ ي ﺷـﻤﺎ ﺑﻤـﻮﻧﻢ.‬ ‫اﻳﻦ روزا اﻧﮕﺎر ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻣﺸﻜﻞ دارن....اﻻن ﺑﻪ ﻳﻪ دوﺳﺖ ﺣﻘﻴﻘﻲ ﻧﻴـﺎز دارم......... ﻗﺮﺑﺎﻧـﺖ "ﻋﺜﺎﻣـﻪ ﺑـﻦ‬ ‫ﻻدن"‬
ﺧﺪاﻳﺎ! ﺑﻪ ﻣﻦ رﻓﻴﻘﻲ ﺑﺪه ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﻨﺪ. دوﺳﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺨﻨﺪد را ﺧﻮدم ﭘﻴﺪا ﺧﻮاﻫﻢ ﻛﺮد !‬
‫ﻋﺸﻖ ﻳﮕﺎﻧﻪ ﺗﺮﻳﻦ آزادي در ﺟﻬﺎن اﺳﺖ!‬ ‫دوﺳﺘﺖ دارم ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻗﺴﻤﺘﻲ از وﺟﻮدم ﻛﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻘﺖ ﭘﺮوراﻧﺪي.‬ ‫ﺑﺮاي ﭼﺸﻴﺪن ﻃﻌﻢ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪي ﻛﺎﻓﻴﺴﺖ...‬
‫ﺳﻼم. ﻣﻦ دارم ﻫﻔﺘﻪ ي دﻳﮕﻪ ازدواج ﻣﻴﻜﻨﻢ. ﻳﻪ ﻣﻬﻤﻮﻧﻲ ﻛﻮﭼﻴﻜﻪ. ﺣﺘﻤﺎً ﺑﻴﺎ. ﻟﻄﻔﺎً ﻫﺪﻳﻪ ﻧﻴﺎر. ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ‬ ‫رو ﺑﻴﺎر ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﻫﺎش ازدواج ﻛﻨﻢ.‬
در ﮔﺬرﮔﺎه زﻣﺎن، ﺧﻴﻤﻪ ﺷﺐ ﺑﺎزي دﻫﺮ، ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺗﻠﺨﻲ و ﺷﻴﺮﻳﻨﻲ


:: بازدید از این مطلب : 626
|
امتیاز مطلب : 90
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
تاریخ انتشار : شنبه 27 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرشته کاهانی

 

اس ام اس جالب
مثل یه بچه گوریل که موز می دن دستش ذوق کردی! فکر کردی می خوام بگم دلم برات تنگ شده؟
نه جونم! از بی کاری گفتم یه SMS بدم!


آروم زُل بزن به گوشیت...
خوب... فقط می خواستم بگم دیوونه ى همین نگاهتم!


از شنبه درون خود تلنبار شدیم / تاآخر پنجشنبه تکرار شدیم
خیر سرمان منتظر دیداریم / جمعه شد و لنگ ظهر بیدار شدیم!


از وزارت کشاورزی مزاحمتون می شم...
شما به عنوان بهترین چغندر سال انتخاب شدید!


فقط کسی معنی دلتنگی را می فهمد، که طعم وابستگی را چشیده باشد.


اگه کسی بهت گفت خوشگلی، اول یه لبخند ملایم بزن...
بعد با مشت بزن تو چونش تا دیگه مسخرت نکنه!


این اس ام اس رو فرستادم تا کارمندای مخابرات گشنه نمونن.


اگه يه پروانه نشست رو شونت، حتما بكشش... اون بي سليقه همون بهتر كه بميره!


تو سیب سرخ کدامین درخت پرتقالی که هر دانه انارت به سرخی گیلاس های درخت موز است ای گلابی من؟


دریاها نماد فروتنی هستند. در نهاد خود کوه های بلندتر از خشکی دارند، ولی هرگز آن را به رخ نمی کشند.


اگه عشقت کورم کنه مهم نیست، حس بودنت قشنگتر از دیدن دنیاست.


من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم


حدیث عشق من و تو،حدیث ابر بهاریست،تو از قبیله لبخند،من از قبیله اندوه.فضای فاصله صد آه،فضای فاصله صد کوه،تو از سپیده و نوری،من از شقایق گلگون.


بدون اراده متولد می شویم،با حیرت زندگی میکنیم و سپس با حسرت میمیریم،اما آنچه که هرگز فروغش رنگ فنا نمی پذیرد دوستی های پاک و بی آلایش است.تقدیم به بهترین.


اول از روی ادب ای گل خوشبو سلام
دوم از روی محبت به تو دارم پیام
بی تو ای دوست گذر از جهان زندان من است
تا تو هستی در برم زندان گلستان من است


امروز رفتم دکتر، گفت رگهای قلبت بسته شده...
شرمنده، دیگه راهی برای بیرون اومدنت نیست!


اندازه یه کامیون زنبور عسل دوست دارم، اگه جرات داری برو بشمار!

| +| نوشته شده در سه شنبه سی و یکم شهریور 1388 و ساعت 5:28 بعد از ظهر توسط مدير | نظر بدهید



>

جوک ایرانی
 یه روز غضنفربه پسرش می گه این جوری که تو داری درس می خونی در آینده حتی یه گوساله هم نمی شی. اصلا می دونی گوساله چیه ؟ پسر: آره که می دونم گوساله، کسیه که باباش گاو باشه
 
یارو چراغ قوه میسازه که با نوره خورشید کار میکنه!

فری داشته دعا می کرده: خدایا منو نیامرز! ازش می پرسن چرا این جوری دعا می کنی؟ می گه دارم شکسته نفسی می کنم!

 تهرانیه داشت واسه ابادانیه خالی می بست می گه من یه سگ دارم وقتی میاد خونه در می زنه …. ابادانیه می گه : ولک مگه سگت کلید نداره ؟؟؟؟
 به یارو میگن بن بست روتعریف کن.میگه:میری … میری… دیگه نمیری!

 اصفهانیه میره دکتر. دکتره بعداز معاینه کامل میگه: آقا تقریباً همه اورگانهای شما خرابند! من تعجب می کنم شما چه جوری تا حالا زنده موندین!؟ اصفهانیه: خب، آخه تا حالا نیومده بودم دکتر!!!!
 از آدم خسيسي پرسيدند: بزرگ ترين آرزويت چيست؟ خسيس جواب داد: کچل شوم تا ديگر هرگز پول سلماني ندهم.



>
جوک ورزشی
به غضنفر يه توپه فوتبال نشون ميدن ميگن اين چيه ميگه اونقدرها هم كه ديگه خر نيستيم معلومه ديگه اين زمين شطرنجه !

 آخرین فیلم در حال ساخت سینمای ایران : زندگی پیامبران با حضور افتخاری علی دایی در نقش حضرت نوح

 مهم نتيجه نيست مهم برد و باخت نيست مهم نشون دادن قدرت و اقتدار مليست، مهم جوانمردانه بازي کردن است. ستاد ماست مالي کردن باخت تيم ملي فوتبال

یارو قهرمان شنا ميشه ازش ميپرسند از کجا شروع کردي ميگه والا ما که امکانات نداشتيم , از زمين خاکي

تلویزیون داشته گل خدادادعزیزی رو به استرالیانشون میداده یارو تماشا میکرده .دو سه بار که صحنه آهسته گل رو نشون میدن یارو شاکی میشه میگه : حالا اونقدر نشون بده تا یه دفعه اون دروازه بان بگیردش
 
داستان خنده دار
هنگام سحر، خروسی بالای درخت شروع به خواندن کرد و روباهی که از آن حوالی می گذشت به او نزدیک شد.
روباه گفت: تو که به این خوبی اذان می گویی، بیا پایین ب هم به جماعت نماز بخوانیم.
خروس گفت: من فقط مؤذن هستم و پیشنماز پای درخت خوابیده و به شیری که آنجا خوابیده بود، اشاره کرد.
شیر به غرش آمد و روباه پا به فرار گذاشت.
خروس گفت مگر نمی خواستی نماز بخوانیم؟ پس کجا می روی؟
روباه پاسخ داد: می روم تجدید وضو می کنم و برمی گردم!
*********************************************
قاضی دادگاه، آدم شیادی که مال مردم را بالا می کشید محکوم کرد که روی الاغ سوار کنند و در همه جای شهر بگردانند و جار بزنند که او آدم کلاشی است و کسی به او پول ندهد.
در پایان روز صاحب الاغ از او کرایه خواست.
یارو با پوزخند گفت: مرد حسابی! خودت از صبح تا حالا داری فریاد می زنی که من پول مردم را بالا می کشم، حالا با چه امیدی از بنده کرایه الاغت را مطالبه می کنی؟!
*********************************************
شخصی که خیلی ادعای پهلوانی می کرد رفته بود خون بده. وقتی کیسه خون را آوردند که خونش را بگیرند.
به پرستار گفت: آبجی! کیسه چیه؟ لوله بیار که به همه خون برسه.
ولی بعد از اینکه یک کیسه خون داد از حال رفت و 4 تا کیسه خون بهش زدند تا به هوش بیاد.
وقتی به هوش آمد، بدون اینکه به روی خودش بیاره به پرستار گفت: دیگه کسی خون نمیخواد؟!
*********************************************
می گویند یک روز جرج بوش با لباس غواصی به عمق 200 متری اقیانوس رفته بود.
یک کوسه به طرفش آمد و از او پرسید: ببخشید! شما آقای بوش رئیس جمهور آمریکا هستید؟
بوش با تعجب پاسخ داد: آره، ولی تو از کجا مرا شناختی؟
کوسه خندید و گفت: آخه دیدم به جای کپسول اکسیژن، کپسول آتش نشانی به پشتت بسته ای!!
*********************************************
به شخصی گفتند: زود باش زود باش جشن عروسی شروع شده.
گفت: به من چه؟
به او گفتند: عروسی پسر خودت است.
طرف به یارو گفت: پس به تو چه؟!
*********************************************
دو تا آفریقایی با یه نفر سومی وسط بیایون بودن در همین حال و هوا بودن که یدفعه آفریقایی یه چراغ جادو پیدا می کنه.
بعد غوله می یاد بیرون و به آفرقایی میگه یه آرزو کن.
آفریقایی میگه: منو سفید کن.
تا اینو میگه سومی میزنه زیر خنده آفریقایی میگه: چیه برای چی میخندی؟
سومی گفت: همینجوری.
بعد غوله به آفریقایی دومیه گفت: تو چی می خوای؟
آفریقایی گفت: منم سفید کن .
دوباره سومی میزنه زیر خنده .
آفریقایی گفت برای چی میخندی؟
سومی باز گفت: همینجوری.
نوبت سومی میشه. غوله ازش می پرسه: تو چی می خوای .
سومی میگه: این دوتا رو سیاه کن


:: بازدید از این مطلب : 632
|
امتیاز مطلب : 88
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : شنبه 27 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرشته کاهانی

اينقدر ميگفتن loxblog.lox blog همين بود اين چه خواننده هايي چرا وقتي ميخونيد نظر نميديد؟



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 595
|
امتیاز مطلب : 141
|
تعداد امتیازدهندگان : 36
|
مجموع امتیاز : 36
تاریخ انتشار : شنبه 27 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرشته کاهانی

10چيز که بايد بدانيد:

 

1- به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تومینگرد و به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد و دستی را بپذیرکه باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد...

2- هوس بازان کسی راکه زیبا میبیننددوست دارند... اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا میبینند...

3- وقتی تو زندگیبه یک در بزرگ رسیدی نترس و نا امید نشو... چون اگه قرار بود در باز نشه جاش دیوارمیذاشتن...

4- آنچه که هستی هدیه خداوند است و آنچه که میشوی هدیه تو به خداوند... پس بی نظیر باش ...

5- شریف ترین دلها دلی است که اندیشه آزار دیگران در آننباشد ...

6- بدبختی تنها در باغچه ای که خودت کاشته ای میروید...

7- وقتی زندگی برایت خیلی سخت شد یادت باشه که دریای آروم ناخدای قهرمان نمیسازه.

8- هر اندیشهی شایسته ای به چهره انسان زیبائی میبخشد ...

9- قابل اعتماد بودن ارزشمند تر ازدوست داشتنی بودن است ...

10- نگو: شب شده است ... : بگوصبح در راه است.
 

 

سخنان کوتاه اما زيبا:
 

 

بیل گیتس:
اگر فقیر به دنیا آمده‌اید، این اشتباه شما نیست اما اگر فقیر بمیرید، این اشتباه شما است.
سوآمی ویوکاناندن
در یک روز، اگر شما با هیچ مشکلی مواجه نمی‌شوید، می توانید مطمئن باشید که در مسیر اشتباه حرکت می‌کنید.
ویلیام شکسپیر
سه جمله برای کسب موفقیت:
الف) بیشتر از دیگران بدانید.
ب) بیشتر از دیگران کار کنید.
ج) کمتر انتظار داشته باشید.
آلن استرایک
در این دنیا، خود را با کسی مقایسه نکنید، در این صورت به خودتان توهین کرده‌اید.
بونی بلر
برنده شدن همیشه به معنی اولین بودن نیست. برنده شدن به معنی انجام کار، بهتر از دفعات قبل است.
آبراهام لینکلن
همه را باور کردن، خطرناک است. اما هیچکس را باور نکردن، خیلی خطرناک است.
انیشتین
اگر کسی احساس کند که در زندگیش هیچ اشتباهی را نکرده است، به این معنی است که هیچ تلاشی در زندگی خود نکرده. 

sms:


 

 

دیروز به رسم عاشقی خندیدم دیروز به چشمان تو دل بخشیدم امروز من و درد و دوری و تنهایی عمری ز همین حادثه می ترسیدم
اگر کسی را دوست داری، به او بگو. زیرا قلبها معمولاً با کلماتی که ناگفته می‌مانند، می‌شکنند
دلم گرفته از ادمایی که میگن دوستت دارم اما معنیشو نمیدونن،
از آدمایی که میخوان ماله اونا باشی اما خودشون ماله تو نیستن،
از اونایی که زیر بارون برات میمیرن و وقتی آفتاب میشه همه چیز یادشون میره
من می بافم ... تو می بافی ... من برای تو کلاه تا سرت را گرم کنم ، تو برای من دروغ تا دلم را گرم کنی ...
امروز دلتنگ این نیستم که چرا دوست نمیداریم، دلواپس فردایی ام که بازمیگردی و نیستم
به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد... به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد... و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد...
آدم ها خیلی زود همراهان صمیمی را فراموش می کنند ، همین که باران بند امد خیلی ها چترهایشان را جا می گذارند !!!
یك دست من صدا دارد وقتی با سیلی صورتم راسرخ نگه میدارم تارقیب رنگ زرد رخساره را نبیند
خدایا نادانی دیروز شادی امروز را از من گرفت نادانی امروز را از من بگیر تا شادی فردا را از من نگیرد
با گفتن یک "عزیزم جایت خالی ست" نه جای من پر می شود و نه از عمق شادیهایت کمتر! فقط... دل خوش میشوم که هنوز، بود و نبودم برایت مهم است
خسته‌ام در همه جای این زمین همنفسم كسی نبود زمین دیار غربت است از این دیار خسته‌ام كشیده سرنوشت من به دفترم خط عزا از آن خطی كه او نوشت به یادگار خسته‌ام به گرد خویش گشته‌ام سوار این چرخ و فلك بس است تكرار ملال ز روزگار خسته‌ام
کاغذی به سپیدی برف گفت : ترجیح میدهم بسوزم تا اینکه موجودی سیاه و کثیف مرا لمس کند . شیشه مرکب و مداد رنگی ها ، آنچه کاغذ گفت را شنیدند و به او نزدیک نشدند ... کاغذ ، سپید باقی ماند .... پاک و تمیز برای همیشه.... خالی و پوچ...
هرگز حسرتی در هیچ کجای دنیا این چنین یکجا جمع نمی شود که در همین سه واژه کوتاه : او دوستم ندارد ...
هیچ وقت گریه کردن آدمها رو از این زاویه قضاوت کردید؟
مردم گریه میکنند.
نه به خاطر اینکه ضعیف هستند.
بلکه به این خاطر که برای مدت طولانی قوی بوده اند
جلوی من قدم برندار، شاید نتونم دنبالت بیام
پشت سرم راه نرو، شاید نتونم رهرو خوبی باشم
کنارم راه بیا و دوستم باش
 

 



 



:: بازدید از این مطلب : 544
|
امتیاز مطلب : 138
|
تعداد امتیازدهندگان : 36
|
مجموع امتیاز : 36
تاریخ انتشار : سه شنبه 23 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرشته کاهانی


 

محمدتقی بهار، ملقب به ملک‌الشعرا، شاعر، ادیب، نویسنده، روزنامه‌نگار و سیاست‌مدار معاصر ایرانی است.


 

محتویات

[نهفتن]

زندگی‌نامه [ویرایش]

محمدتقی بهار در شانزدهم آبان ۱۲۶۳ ه‍. ش. در مشهد زاده شد. پدرش میرزا محمدکاظم صبوری، ملک‌الشعرای آستان قدس رضوی بود؛ مقامی که پس از درگذشت پدر، به فرمان مظفرالدین شاه، به بهار رسید. خاندان پدری بهار خود را از نسل میرزا احمد صبور کاشانی (درگذشتهٔ ۱۲۲۹)، قصیده‌سرای سرشناس عهد فتحعلی شاه می‌دانند و به همین جهت پدر بهار تخلص صبوری را برگزید.

بهار در چهارسالگی به مکتب رفت و در شش سالگی فارسی و قرآن را به خوبی می‌خواند. از هفت سالگی نزد پدر شاهنامه را آموخت و اولین شعر خود را در همین دوره سرود. اصول ادبیات را نزد پدر فراگرفت و سپس تحصیلات خود را نزد میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری تکمیل کرد. در بیست سالگی به صف مشروطه طلبان خراسان پیوست و به انجمن سعادت خراسان راه یافت. اولین آثار ادبی-سیاسی او در روزنامه خراسان بدون امضا به چاپ می‌رسید که مشهورترین آنها مستزادی است خطاب به محمدعلی شاه.

بهار در ۱۳۲۸، روزنامه نوبهار را که ناشر افکار حزب دموکرات بود، منتشر ساخت و به عضویت کمیته ایالتی این حزب درآمد. این روزنامه پس از چندی به دلیل مخالفت با حضور قوای روسیه در ایران و مخاصمه با سیاست آن دولت، به امر کنسول روس تعطیل شد. او بلافاصله روزنامه تازه بهار را تأسیس کرد. این روزنامه در محرم ۱۳۳۰ به امر وثوق الدوله، وزیر خارجه تعطیل و بهار نیز دستگیر و به تهران تبعید شد. در ۱۳۳۲ به نمایندگی مجلس سوم شورای ملی انتخاب شد. یک سال بعد دوره سوم نوبهار را در تهران منتشر کرد و در ۱۳۳۴ انجمن ادبی دانشکده و نیز مجله دانشکده را بنیان گذاشت که به اعتقاد او مکتب تازه ای در نظم و نثر پدید آورد. علاوه بر بهار عده‌ای از اهل قلم مانند عباس اقبال آشتیانی، غلامرضا رشید یاسمی، سعید نفیسی و تیمورتاش با این مجله همکاری داشتند.

انتشار نوبهار بارها ممنوع و دوباره آزاد شد. یکی از معروفترین قصیده‌های بهار، «بث‌الشکوی»، در ۱۳۳۷ به مناسبت توقیف نوبهار سروده شده است. کودتای ۱۲۹۹ بهار را برای سه ماه خانه نشین کرد و در همین مدت، یکی از به یادماندنی‌ترین قصیده‌های خود، «هیجان روح»، را سرود. چندی بعد که زندانیان رژیم کودتا آزاد شدند، و قوام‌السلطنه نخست‌وزیر شد، بهار به نمایندگی مجلس چهارم انتخاب شد. از این دوره با سیدحسن مدرس رهبر فراکسیون اقلیت همراهی می‌کرد. بهار در این دوره نزد هرتسفلد زبان پهلوی می‌آموخت.

در مجلس پنجم بهار در صف مخالفان جمهوری رضاخانی جای گزید و معتقد بود که موافقت سردارسپه با جمهوری، اسباب تردید مردم شده است و مردم نتیجه چنین جمهوری را دیکتاتوری رضاخان می‌بینند. بعدها بهار در این دوره خطر مخالفت با سردار سپه را دریافت و اشعاری ظاهراً در تحسین جمهوری سرود. در پایان دورهٔ ششم مجلس، با استقرار سلطنت رضاشاه، دیگر زمینه‌ای برای فعالیت سیاسی بهار وجود نداشت و او هوشمندانه از سیاست کناره‌گرفت. وی پیش از آن در تیر ماه ۱۳۰۵ به عضویت شورای عالی معارف منصوب شده بود که این سمت را تا ۱۳۲۲ حفظ کرد.

بهار در این دوران به فعالیت علمی و آموزشی روی آورد و در کنار استادانی چون عباس اقبال آشتیانی، بدیع‌الزمان فروزانفر و صادق رضازاده شفق در سال تحصیلی ۱۳۰۷-۱۳۰۸ در دارالمعلمین عالی به تدریس پرداخت. در ۱۳۰۸، به اتهام مخالفتهای پنهان با رضاشاه، برای مدتی به زندان افتاد و تا ۱۳۱۲ چند بار به حبس و تبعید محکوم شد. در ۱۳۱۲ از زندان آزاد و به اصفهان تبعید شد و در ۱۳۱۳ با وساطت محمدعلی فروغی برای شرکت در جشن‌های هزاره فردوسی به تهران فراخوانده شد.

از آن به بعد، سرشارترین دوران کار علمی بهار که با انزوای او در ۱۳۰۷ پس از پایان مجلس ششم و کناره گیری از مجلس آغاز شده بود غنای بیشتری یافت. طی این دوره بود که بار دیگر به مطالعهٔ متون و تتبع و تحقیق ادبی و زبانی پرداخت. در ۱۳۱۱ در اجرای قراردادهایی که در زمان علی‌اصغر حکمت با وزارت معارف منعقد کرد، به تصحیح مت.نی چون مجمل‌التواریخ و القصص، تاریخ بلعمی و منتخب جوامع‌الحکایات عوفی پرداخت. دستاورد ادبی و علمی او در این دوره، تصحیح متون، ترجمه آثاری از پهلوی به فارسی، تألیف سبکشناسی و نگارش احوال فردوسی بر مبنای شاهنامه بود. در ۱۳۱۶ تدریس در دوره دکتری ادبیات فارسی را به عهده گرفت.

با سقوط رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰، بهار مجدداً به فعالیت سیاسی و اجتماعی روی آورد و قصیده «حب‌الوطن» را در اندرز به شاه جدید سرود. روزنامه نوبهار را دوباره منتشر کرد و تاریخ مختصر احزاب سیاسی را در ۱۳۲۲ نگاشت. از ۱۳۲۲ تا ۱۳۲۶، رئیس کمیسیون ادبی انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی بود و اولین کنگره نویسندگان ایران در ۱۳۲۴ از طرف این انجمن به ریاست او تشکیل شد.

پس از غائلهٔ آذربایجان در ۱۳۲۴، بهار زیر لوای قوام‌السلطنه به فعالیت سیاسی روی آورد و در کنگرهٔ حزب دموکرات ایران مجدانه شرکت کرد. در بهمن۱۳۲۴ در کابینهٔ قوام وزیر فرهنگ شد، اما وزارت او چند ماهی بیش طول نکشید و استعفا کرد. در ۱۳۲۶ به عنوان نماینده تهران در مجلس پانزدهم انتخاب شد و ریاست فراکسیون حزب دموکرات را به عهده گرفت. اما بر اثر ابتلا به بیماری سل، تنها در ماههای تیر، مرداد و شهریور ۱۳۲۶ فرصت حضور در مجلس را یافت. در نیمهٔ دوم ۱۳۲۶ بهار که به بیماری سل مبتلا گشته بود، با استفاده از مرخصی استعلاجی از مجلس، برای معالجه به شهر لوزان در سویس رفت. بهار قصیده «به یاد وطن» معروف به «لُزَنیه» را در همین شهر سرود. اما مضیقهٔ شدید مالی باعث گردید که بهار با نیمه‌کاره رها کردن معالجه راهی ایران شود. سفر بهار به سویس کمی بیش از یک سال تا اردیبهشت ۱۳۲۸ طول کشید. بهار در بازگشت به ایران به تدریس دانشگاهی ادامه داد.

در خرداد ۱۳۲۹ «جمعیت ایرانی هواداران صلح» تأسیس گردید و بهار که از پایه‌گذاران آن بود (اعضای مؤسس دیگر: دکتر شایگان، حائری‌زاده، مهندس قاسمی، دکتر حکمت، احمد لنکرانی، محمد رشاد و محمود هرمز)، به ریاست جمعیت انتخاب شد و قصیدهٔ معروف «جغد جنگ» را، به اقتفای چکامهٔ بلند منوچهری سرود.

بهار در روز دوم اردیبهشت ۱۳۳۰، در خانه مسکونی خود در تهران زندگی را بدرود گفت و در شمیران در آرامگاه ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.

بررسی آثار [ویرایش]

آثار منثور و منظوم بهار متنوع است و انواع شعر سنتی و اشعار به زبان محلی، تصنیف و ترانه، مقاله‌ها و سخنرانیهای سیاسی و انتقادی، رساله‌های تحقیقی، نمایشنامه، اخوانیات و مکتوبات، تصحیح انتقادی متون، ترجمه‌های متون پهلوی، سبک‌شناسی نظم و نثر، دستورزبان، تاریخ احزاب، مقدمه بر کتابها و حواشی بر متون به خصوص شاهنامهٔ فردوسی را در برمی‌گیرد.

مهم‌ترین اثر بهار دیوان اشعار اوست که به اعتباری کارنامهٔ عمر او نیز به شمار می‌رود. این دیوان در زمان حیات او به چاپ نرسید. جلال متینی از بهار نقل می‌کند که می‌خواسته است سروده‌های خود را از صافی نقد بگذراند و منتخب دیوان خود را به چاپ برساند و از وزارت فرهنگ خواستار شده بود که دوتن آشنا با شعر و شاعری را برای پاک‌نویس اشعارش در اختیار او بگذارد، اما این تقاضا اجابت نشد.

در میان آثار تحقیقی بهار نیز سبک‌شناسی یا تاریخ تطور نثر فارسی ممتاز است. این کتاب حاصل ۳۰ سال تتبع و تدریس استاد است. هنوز هم کتابی در این موضوع که بتواند با آن رقابت کند تألیف نشده است. بهار به این مبحث از علوم ادبی در زبان فارسی استقلال و هویت بخشید و درس دانشگاهی آن، به حق به نام او مُهر خورد. ژیلبر لازار در اثر نفیس خود «زبان کهن‌ترین آثار نثر فارسی» به سبک‌شناسی بهار بیش از هر اثر دیگر استناد کرده، و آن کتاب را اثری افتخارآمیز شمرده است.

بهار بخشی از سبک‌شناسی شعر را نیز که چند دوره آن را درس داده، و با وزارت فرهنگ در بهار ۱۳۲۹ برای چاپ و نشر آن قرارداد بسته بود، نوشت که با شدت گرفتن بیماری سل مجال آن پیدا نکرد تا تدوین و نگارش این اثر را به پایان برساند. اما تقریرات درسی او با عنوان تاریخ تطور شعر فارسی چاپ و منتشر شد. عبدالحسین زرین‌کوب در وصف سبک‌شناسی شعر بهار می‌نویسد که او بیان خصوصیات مکتبهای شعر فارسی را ضابطه بخشید و کارهایی که بعدها در این باب صورت گرفت، جز تکرار و شرح آن نیست.

بهار در تدوین دستور زبان، معروف به دستور پنج استاد (تهران، ۱۳۲۹) سهم عمده دارد. به ویژه در مبحث فعل، تمایز مادهٔ مضارع و ماضی و انواع مشتقات هر یک، ابتکار شخصی اوست. او ضمن درس سبک‌شناسی نثر، نکات دستوری تازه‌ای بیان می‌کرد و اصرار داشت که در امتحان درس سبک‌شناسی این نکات را نیز موضوع سؤال قرار دهد.

مقالات ادبی و تحقیقی بهار، در زمان حیات یا پس از وفات او در جراید و مجلات و نشریات متعدد از جمله نوبهار، مهر، ایران، دانشکده، باختر، ارمغان، تعلیم و تربیت، دانش، جهان نو، یغما، آموزش و پرورش، نگین، گلهای رنگارنگ، پیام نو، نامهٔ فرهنگستان، فردوسی، آینده، آرمان، مهر ایران، ایران‌نامه و سخن چاپ و منتشر شد. این مقاله‌ها در مباحث گوناگون زبانی، ادبی، تاریخی، واژه‌شناسی، دستور، خط، احوال رجال سیاسی و مذهبی، نقد متون و همچنین شامل نقد شعر و مکاتبات است.


 

در عرصه شاعری [ویرایش]

برخی را عقیده بر آن است که بعد از جامی، در انسجام کلام و روانی طبع و جامعیت، شاعری هم پایه بهار نداشته ایم. بهار تحصیلات خود را به شیوه امروزی فرا نگرفته بود، اما با مطالعه عمیق در آثار گذشتگان به مدد حافظه پر بار و سرشار خود، این نقیصه را جبران کرد و در فنون ادبی و تحقیقی به پایه ای از جامعیت رسید که بزرگترین محققان زمان به گفته‌ها و نوشته‌های او استناد می‌کردند. به زبان عربی تا آن حد که بتواند از مسیر تحقیق و تتبع به آسانی بگذرد آشنا بود و با زبانهای فرانسه و انگلیسی تا حدودی آشنایی داشت. دیوانهای شاعران سلف را به دقت خوانده بود و این خود به حضور ذهن او در یافتن و به کار بردن لغات در ترکیبات شعری یاری می‌رساند. بهار در بدیهه گویی و ارتجال، طبعی فراخ اندیش و زودیاب داشت و به آسانی از مضایق وزن و تنگنای قافیه بیرون می‌آمد. پایه و مقام شاعری او در عنفوان جوانی در حدی بود که بعضی از حاسدان سروده‌های او را به پدرش یا به بهار شروانی نسبت می‌دادند. حاسدان او را در معرض آزمایش نیز قرار دادند و لغاتی ناهنجار را بارها در اختیار او قرار دادند تا آنها را در یک بیت یا یک رباعی جای دهد و او در همه موارد خوب از عهده برمی‌آمد، و اعجاب و تحسین حاضران را برمی‌انگیخت.


قصاید او بیشتر ساخته و پرداخته طبع خود اوست. گاه نیز قصاید شعرای سلف را مانند رودکی، فرخی، جمال الدین عبدالرزاق، منوچهری و سنایی در وزن و قافیه تقلید کرده و به اصطلاح جواب گفته است. او در این شیوه تقلید نیز نوآوریهایی دارد. در قصیده ای که به تقلید از منوچهری سروده، توانسته است الفاظ بیگانه را در مضامین نو چنان جای دهد که در بافت کلام ناهمگون و ناهنجار به نظر نرسد.

هنر شاعری او را بعد از قصیده، باید در مثنویهای او دید، مثنویهای کوتاه و بلندی که شمار آنها به بیش از هشتاد می‌رسد. در این میان مثنویهایی که در بحر حدیقه سنایی یا شاهنامه فردوسی و یا سبحه الابرار جامی سروده است بسیار جلب نظر می‌کند و در آنها از لحاظ شیوه گفتار به سبک این سه شاعر بسیار نزدیک شده است. بهار شاعری غزلسرا نبود و خود نیز چنین ادعایی نداشت. قصاید خود را به اقتضای طبع و غزلیات را بر سبیل تفنن می‌سرود. در میان غزلهای او نمونه‌هایی که بتوان آنها را از حیث مضمون با سروده‌های غزلسرایان معروف مقایسه کرد اندک است، هرچند از جنبه لفظی و فخامت و انسجام کلام بدان ایرادی نمی‌توان گرفت، جز آنکه در غزل نیز بر خلاف رسم متعارف، گاه به تصریح و گاه به کنایه، مضامین انتقادآمیز و شکوائیه و وطنی و سیاسی را نیز گنجانیده است. بهار در دیگر اقسام شعر نیز طبع آزمایی کرده و آثار ارزنده ای از خود به جا گذاشته است.

از تصنیفها و ترانه‌های سرودهٔ بهار «بهار دلکش»، «باد صبا بر گل گذر کن»، «ای شهنشه»، «ای شکسته دل»، «گر رقیب آید»، «ایران هنگام کار»، «ز من نگارم»، «پرده ز رخ برافکن»، «سرود پهلوی»، «عروس گل» و «مرغ سحر» را باید نام برد. نظر يادتون نره



:: برچسب‌ها: جالب , دانستني , بهار ,
:: بازدید از این مطلب : 602
|
امتیاز مطلب : 129
|
تعداد امتیازدهندگان : 35
|
مجموع امتیاز : 35
تاریخ انتشار : سه شنبه 23 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرشته کاهانی

به وبلاگ من خوش امديد.

شنا، مهارت یا ورزش شناور ماندن و حرکت، درون آب است. شنا کردن به معنی حرکت انسان، حیوانات بدون هر گونه کمک خارجی درون آب می‌باشد. آموختن شنا، علاوه بر تقویت جسم، در مواقع اضطراری و افتادن ناگهانی درون آب، زندگی انسان را نجات خواهد داد. بسیاری از حیوانات، هنگام تولد و به طور غریزی، قادر به شنا کردن هستند؛ اما انسان باید شنا کردن را یاد بگیرد.

یادگیرندگان شنا، تمرین‌های خود را اغلب در استخرهای کم عمق و کناره دریاها شروع می‌کنند. آنها ابتدا شناور ماندن روی آب و سپس حرکت‌های پا را می‌آموزند و در پایان حرکت‌های دست را نیز یاد خواهند گرفت. برای شنا کردن آسان و روان، شناگران در مفاصل اصلیشان، به انعطاف‌پذیری مطلوبی نیاز دارند.

شناگران تازه کار باید چگونگی حرکت‌های هماهنگ دست با نفس کشیدن را تمرین کنند. شناگران، معمولاً یک یا چند شنا می‌آموزند.

محتویات

[نهفتن]

تاریخچه [ویرایش]

تاریخچه شنا در جهان [ویرایش]

شواهد باستان‌شناسی نشان می‌دهند که قدمت شنا و شنا کردن به ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد در تمدن مصر و بعد از آن در تمدن‌های آشور و یونان و روم باستان باز می‌گردد. آنچه از گذشته آموزش شنا می‌دانیم بر اساس یافته‌هایی است که از «حروف تصویری» هیروگلیف مصریان به دست آورده‌ایم. یونانی‌های باستان و رومی‌ها شنا را جزو برنامه‌های مهم آموزش نظامی خود قرار داده بودند، و مانند الفبا یکی از مواد درسی در آموزش مردان بوده‌است. شنا در شرق به قرن اول قبل از میلاد باز می‌گردد. ژاپن جایی است که شواهد و مدارکی از مسابقات شنا در آن وجود دارد. در قرن هفدهم به دستور رسمی حکومتی شنا به صورت اجباری در مدارس تدریس می‌شد.

مسابقات سازمان یافته شنا در قرن ۱۹ میلادی قبل از ورود ژاپن به دنیای غرب شکل گرفت. از قرار معلوم مردم ساحل نشین اقیانوس آرام، به کودکان هنگامی که به راه می‌افتادند یا حتی پیش تر شنا می‌آموختند. نشانه‌هایی از مسابقات گاه و بی گاه میان مردم یونان باستان وجود دارد و همچنین یکی از بوکسورهای معروف یونان شنا را به عنوان تمرین در برنامه ورزشی خود گنجانیده بود. رومی‌ها اولین استخرهای شنا را بنا کردند و گفته می‌شود که در سدهٔ یکم پیش از میلاد گایوس ماسناس[۱] رایزن سیاسی سزار آگوست رومی، نخستین استخر آب گرم را ساخت.

برخی عدم تمایل اروپائیان به شنا را در سده‌های میانه ترس از گسترش و سرایت عفونت و بیماری‌های مسری می‌دانند از طرفی شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد در سواحل بریتانیای کبیر در اواخر قرن ۱۷ میلادی از شنا در آب به عنوان وسیله‌ای برای درمان استفاده می‌شود. البته تا پیش از قرن نوزدهم شنا به عنوان تفریح و ورزش در میان مردم جایگاهی پیدا نکرد. زمانی که نخستین سازمان شنا در سال ۱۸۳۷ تأسیس شد در پایتخت بریتانیا یعنی لندن، ۶ استخر سر پوشیده وجود داشت که مجهز به تخته شیرجه بودند. در سال ۱۸۴۶ اولین مسابقه شنا در مسافت ۴۴۰ یارد در استرالیا بر پا شد که بعد از آن هر ساله نیز به اجرا در آمد. باشگاه شنای «متروپولیتین»[۲] لندن در سال ۱۸۶۹ تأسیس شد که بعدها به انجمن شنای غیر حرفه‌ای تغییر نام پیدا کردکه در واقع هیئت رئیسه شنای غیر حرفه‌ای بریتانیا بود. فدراسیون‌های ملی شنا در چندین کشور اروپایی در سال ۱۸۸۲ تا ۱۸۸۹ شکل گرفتند.

تاریخچه شنا در ایران [ویرایش]

تاریخچه شنا به عنوان یک ورزش، در ایران، بسیار کوتاه است و به طور کلی هم این رشته از ورزش به نسبت دیگر رشته‌ها در کشور ایران چندان پیشرفتی حاصل نکرده‌است. در حالی که به جهت موقعیت جغرافیایی ایران که در شمال و جنوب کشور به دریا متصل است و هم به جهت تأکیدات مذهبی، می‌بایستی این ورزش را مورد توجه قرار می‌دادند.

در قدیم، مکان‌هایی شبیه استخر سرپوشیده در حمام‌ها می‌ساختند، به نام چال حوض.این چال حوض‌ها، که حداکثر از ۱۰ متر تجاوز نمی‌کرد، برای شنا کردن و آب بازی بود. در اطراف چال حوض‌ها، سکوهایی به ارتفاع ۲ یا ۳ متر وجود داشت که از بالای آن به درون آب می‌پریدند و عملیاتی مانند پشتک و وارو انجام می‌دادند. روشنایی چال حوض‌ها از سوراخ کوچکی که در سقف بود، تأمین می‌شد. در این گونه آبگیرهای غیر بهداشتی، هیچ گونه مقرراتی وجود نداشت و هر کس می‌توانست قبل از استحمام یا پس از آن وارد چال حوض شود و به آب بازی و شنا که به معنای واقعی هم شنا نبود بپردازد. تا سال ۱۳۱۴ در سراسر ایران حتی یک استخر شنا هم نبود و فقط در اردوگاه نظامی اقدسیه تهران یک استخر برای آموزش شنا به دانشجویان دانشکده افسری ساخته بودند. در سال ۱۳۱۴، استخر دیگری در باغ فردوس شمیران احداث شد که به وزارت فرهنگ تعلق داشت. نخستین استخری که برای استفاده ورزشکاران و تعلیم اصول جدید شنا به آنها به وجود آمد، در سال ۱۳۱۴در منظریه تهران بود که یک مربی ورزش خارجی به نام «گیبسون» بر آن نظارت می‌کرد. پایه‌های ورزش شنای نوین در ایران از همان استخر منظریه گذاشته شد.

تاریخچه شنا در کشورهای دیگر [ویرایش]

مصر [ویرایش]

مصریان قدیم که اساساً مردم کوشا و فعالی بوده‌اند و به فعالیتهای گوناگون بدنی می‌پرداختند، شنا از جمله ورزشهای بسیار متداول نزد آنان بوده و مرد و زن بدان علاقه فراوانی داشتند.

میان‌رودان [ویرایش]

در میان‌رودان که در تاریخ کهن، اهمیتی همپایه مصر دارد، شنا به عنوان هنری جنگی تلقی می‌گردید و برخی از شناگران نظامی به پوستهای پر از باد مجهز می‌شدند تا جریان آب را بهتر تحمل کنند.این ورزش در ایران نیز از دوران باستان دارای طرفداران زیادی بوده‌است

اسپارت‌ها [ویرایش]

اسپارتها که ژیمناستیک را پایه و اساس فعالیتهای ورزشی کودکان می‌دانستند، از آموزش دو و شنا و.... نیز غافل نبوده‌اند. اسپارتها را نخستین پایه‌گذاران شیوه‌های تربیت بدنی در نظام آموزشی به شمار می‌آورند و دیگر کشورهای گیتی شیوه‌های مذکور را از آنان تقلید و اقتباس کرده‌اند.

روم قدیم [ویرایش]

تمرینهای ورزشی رومیان قدیم را اسب سواری، تیراندازی، پرتاب نیزه و شنا در رودخانه‌های تند و سیلابی تشکیل می‌داده‌است. همچنین دو، شنا، شکار، توپ‌بازی، ماهیگیری، و قایقرانی ورزشهای مورد علاقه مردم روم جدید بوده است.

رشد شنا از قرن نوزدهم [ویرایش]

با شروع قرن نوزدهم رشد کمی و کیفی شنا چشمگیر می‌شود. در سال ۱۸۱۰ لرد بایرون شاعر نامدار بریتانیا تنگه داردانل را با شنا می‌پیماید. اولین مدرسه‌ای که در سال ۱۸۱۰ شنا را در برنامه خودگنجاند، مدرسه (فورتا) در آلمان بوده است و به تدریج سایر مدارس از این برنامه استقبال کرده‌اند. (گوتس موتس) در مورد توسعه ورزش شنا در مدارس نقش اساسی داشته و این نقل از اوست که (ورزش شنا باید قسمت اصلی تعلیم و تربیت باشد) وی به کمک طناب، کمربند و قلاب، مبتدیان را در آب تعلیم می‌داد.

سال ۱۸۷۵ شناگر آمریکایی (ماتیووب) دریای مانش را به وسیله شنای قورباغه در مدت ۲۲ ساعت طی کرد و شاهکار او انعکاس بزرگی داشت.

در سال ۱۸۷۸ شنای (تروجن) ابداع شد که نام نخستین نمایش دهنده آن (جیمزتروج) بر روی آن نهاده شده‌است. تروجن با مشاهده بومیان آمریکای جنوبی، استراحت هر دو دست را به طور متناوب در خارج از آب قرار داد. وی در همین دوره این شنای کرال را با یک ضربه پای قورباغه ترکیب کرد. پیشرفت بعدی، اجرای دو ضربه پا در یک دور بود یعنی دو ضربه پا در هر حرکت دست که موجب کوتاهتر و سریعتر شدن حرکات دست شد. در آخر ضربه پای شنای قورباغه با ضربه عمودی جایگزین و شنای کرال سینه متولد شد. ابداع کننده این سبک شناگر استرالیایی (ریچارد کاویل) در آستانه قرن بیستم بوده است. ضربه پا در شنای کاویل به (ضربه کرال استرالیایی) معروف و آن عبارت‌اند از ۴ ضربه پا در هر حرکت دست می‌شد.

در سال‌۱۹۰۶ هم وطن او (سیسیل هالی) این حرکت را به اروپا برد. در همین زمان کرال در آمریکا نیز پیشرفت کرد و بالاخره شیوه آمریکایی ۶ ضربه پا، جهان را فتح کرد.

نخستین رقابتهای بین‌المللی به نام (قهرمانی‌۱۰۰ یارد جهان) در سال ۱۸۵۸ در استرالیا برگزار شد. بعد از آن طرح برگزاری مسابقات شنا در کشورهای مختلف توسعه یافت و در نیمه دوم قرن نوزدهم این مسابقات شروع شده‌است.


 

  • سال ۱۸۶۹ اولین دوره مسابقات شنای قهرمانی انگلستان
  • سال ۱۸۷۷ اولین دوره مسابقات شنای قهرمانی آمریکا
  • سال ۱۸۹۹اولین دوره مسابقات شنای قهرمانی فرانسه
  • سال ۱۸۹۶ اولین دوره مسابقات شنا در بازیهای المپیک (دوران جدید)

برنامه مسابقات شنای مردان در المپیک شامل رقابتهای کرال سینه، کرال پشت و شنای قورباغه می‌شد که تقریباً در سال ۱۹۰۸ جنبه استاندارد پیدا کرد و تا سال ۱۹۵۲ بدون تغییر باقی می‌ماند. برای اولین بار در المپیک ۱۹۰۸ لندن مسابقه‌های شنا در استخرهایی انجام گرفت که طول آن ۱۰۰ متر بوده است. در مسابقات المپیک ۱۹۵۶ ملبورن مشکل جدیدی بروز کرد. در این مسابقات (ماسارو یوروکاوا) قهرمان المپیک و همچنین تعداد دیگری از شناگران بیشتر مسیر خود را در زیر آب طی کردند. این مساله باعث شد تا قانون جدیدی از سوی کنگره فینا وضع شود و شنای زیر آبی حذف گردید، بدین ترتیب که پس از شیرجه و یا برگشت، با هر ضربه پا سر شناگر باید سطح آب را بشکافد.

افزایش بحث و جدل در مورد قوانین شنا به خصوص شنای قورباغه سبب پدید آمدن کمیته فنی شنا در فینا در سال ۱۹۵۴ شد. استفاده از وسایل زمان سنجش الکترونیکی و رایانه ای کردن اطلاعات مربوط به شنا و نیز استفاده از دستگاههای تلویزیونی مدار بسته برای رده‌بندی شناگران در پایان شناها از سال ۱۹۶۴ و از بازیهای المپیک توکیو آغاز شده است.

در خصوص پیشینه استارت و برگشت گفتنی است که استارت در ابتدا در آب انجام می‌شد، بدین‌صورت که شناگران در آب می‌ایستادند و یا دراز می‌کشیدند، این شیوه تا زمان ساخت سکوهایی که شیرجه به درون آب را ممکن گردانید، ادامه یافت.

نخبگان تاریخ شنا [ویرایش]

اولین شناگر مردی که شنای ۱۰۰ متر کرال سینه را زیر یک دقیقه شنا کرد، جانی ویسمولر آمریکایی بود. وی این مسافت را در۵۸ ثانیه و۶ دهم ثانیه در سال‌۱۹۲۲ شنا کرد. اولین زنی که این مسافت را زیر یک دقیقه شنا کرد داون فریزر است. او در سال ۱۹۶۲، ۱۰۰ متر کرال سینه را در ۵۹ ثانیه و ۹ دهم ثانیه پیمود.

موفقترین قهرمان مرد المپیک تمامی ادوار شنا (مایکل فلپس) آمریکایی است. این شناگر در المپیک ۲۰۰۸ پکن صاحب ۸ مدال طلا شد. در میان زنان (کریستین اتو) با کسب ۶ مدال طلا در المپیک ۱۹۸۸ سئول، ۴ مدال طلا در رشته‌های انفرادی و ۲ مدال طلا در مسابقات تیمی، پرافتخارترین زن شناگر می‌باشد.

تاریخ فدراسیون بین‌المللی شنا [ویرایش]

فدراسیون بین‌المللی شنا (FINA) در سال ۱۹۰۸ نه بر اثر یک حادثه بلکه از روی قصد و نیت بنیان نهاده شد. جورج دبلیو هرن دبیر موسس این فدراسیون، ایجاد این نهاد بین‌المللی را نتیجه افزایش تماسهای بین‌المللی در ورزش و مخصوصاً به تأسّی از بازیهای المپیک آن روز ذکر می‌کند. طرز برگزاری مسابقات باعث بالا گرفتن مخالفتهایی شد که نتیجه آن برگزاری کنفرانس بین‌المللی لندن در تاریخ ۱۹ ژوئیه ۱۹۰۸ است. ثمره و میوه این کنفرانس تاسیس فینا بود.

با شروع جنگ جهانی اول، ادامه پیشرفت سازمان جوان فینا حداقل به مدت ۴ سال متوقف شد و حتی پس از جنگ به علت سردی بین کشورها و روابط ورزشی عملاً ادامه کار فینا میسر نشد و این امر تا سال‌۱۹۲۵ به درازا کشید. با پشت سرگذاشته شدن این مدت، فدراسیون مجدداً فعال شد. بدین‌ترتیب که هیئت اجرایی فینا مرکب از ۵ عضو تشکیل شد تا بتوانند در فواصل نزدیک به راحتی گرد هم آیند و نیز دفتر فینا برقرار گردید.

در سال ۱۹۲۸ هیئت مدیره بین‌المللی واترپلو و کمیته بین‌المللی شنا نیز پا گرفتند. در کنگره فینا که در همان سال برگزار شد، جورج دبلیو هرن دبیر موسس فینا از سمت خود کناره‌گیری کرد و به عنوان اولین رئیس افتخاری فینا برگزیده شد. با شروع جنگ جهانی دوم به ناگاه پیشرفت مستمر مجدداً متوقف شد (سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵)، زیرا جنگ مانع از تماسهای بین‌المللی در ورزش گردید. با پایان یافتن جنگ پر مشقت دوم، بیشتر از یک سال طول کشید تا هیئت اجرایی فینا توانستند در ۱۴ ژوئن ۱۹۴۶ در لندن گرد هم جمع شوند. دوره مربوط به جنگ جهانی دوم در سال‌۱۹۵۰ خاتمه یافت و تماسها و ارتباطهای ورزشی روزبه‌روز بیشتر گشت.

در سال ۱۹۵۸، فینا پنجاهمین سالگرد خود را برگزار کرد. در این سال تعداد اعضای فینا به ۷۵ فدراسیون ملی رسیده بود. در سال ۱۹۹۲ اعضای فینا به ۱۳۷ فدراسیون ملی ارتقاء یافت.

مشخصات استخر [ویرایش]

استخر، محل خصوصی است برای شنا، شیرجه، و واترپولو که در اندازه‌های مختلف ساخته می‌شود. ولی، استخرهایی که در آنها مسابقات رسمی را برگزار می‌کنند باید دارای مشخصاتی معین باشد. این مشخصات از طرف فدراسیون بین‌المللی شنای آماتور، که آن را فینا (FINA) می‌خوانند به شرح زیر تعیین شده‌است:

  1. طول: ۵۰ متر؛ عرض: حداقل ۲۱ متر
  2. عمق: حداقل ۸۰/ ۱ متر
  3. شمار خطوط : ۸ خط (عرض هر خط ۵/ ۲ متر)

در استخرهایی که رکوردگیری می‌کنند، دمای آب باید ۲۲ تا ۲۴ درجه سانتی گراد باشد.

تجهیزات [ویرایش]

لباس شنا [ویرایش]

لباس مخصوص شنا یک شلوار کوتاه و چسبیده به بدن است که باید وزن آن بسیار کم باشد و آب را در خود نگاه ندارد. طبق مقررات بین‌المللی، شلوار شنا هنگام مسابقات بین‌المللی و رکوردگیری، باید از پارچه‌ای به رنگ تیره و به صورت یک تکه باشد. در حال حاضر لباس شناگران را از پوست کوسه‌ها درست می‌کنند که کل بدن را می‌پوشاند.

کلاه شنا [ویرایش]

استفاده از کلاه شنا سرعت فرد را افزایش داده و این کار به افراد تازه کار اعتماد به نفس میدهد و همچنین افرادی که موهای بلند دارند از ریختن موهایشان به داخل آب جلوگیری کرده و کلر موجود در اب به موهای افرادی که حساسیت دارند و موهایشان میریزد اثر گذار نخواهد بود و خانمها که موهای بلند دارند حتما باید از کلاه استفاده کنند که این کار به بهداشت استخر کمک زیادی میکند .

عینک شنا [ویرایش]

آموزش شنا [ویرایش]

برای اینکه هنگام تدریس شنا موقعیت خوبی داشته باشید، ضروری است به مراحل سنی توجه داشته باشیم. مربی باید تلاش نماید در صورت امکان کلاس را به وضع ایده آل در آورد. برای رسیدن به این اهداف باید به تعداد شاگردان کلاس شنا توجه کرد. بر طبق اصول ایمنی نباید تعداد افراد کلاس از ۱۵- ۱۰ نفر بیشتر باشد. با در نظر گرفتن این ویژگی است که مربی می‌تواند با یکایک شاگردان کار و تمرین نماید و اشتباهات فردی را اصلاح و ترمیم نماید.

قبل از آموزش انواع چهار گانه شنا (کرال سینه، کرال پشت، قورباغه، پروانه) مقدماتی به شرح زیر نیاز است:

  • غوطه وری

کار آموز شناگر باید بیاموزد که خود را مطمئن و متناسب در آب متعادل کرده و با اراده خود را به زیر آب کشیده و جهات مختلف را تشخیص دهد. او باید زمانی که در آب غوطه‌ور است چشم‌هایش را باز نگهدارد. در ابتدا کار آموز به محض اینکه سرش را از آب بیرون آورد چشم‌هایش را تند تند دست می‌کشد این عمل نشان دهنده ترس زیاداست. با صبر و حوصله و تحمل زیاد می‌توان این ترس را از کار آموز گرفت. در نتیجه کارآموز باید یاد بگیرد که چشم‌های خود را در مدت طولاتی تری در آب باز نگاهدارد و یا بهتر خود را در آب به حالت غوطه وری در آورد. بدین ترتیب کار آموز شناگر تجربه‌های لازم را برای پیشرفت در مراحل بعدی پیدا خواهد کرد. نکته: در هنگام فرو رفتن ساده در آب سر باید به تدریج زیر آب فرو رود. صورت باید روی آب قرار گیرد و عمل بازدم (نفس را خالی کردن) در زیر آب صورت گیرد.

  • پرش در آب

برای کسب اطمینان بیشتر، پرش در آب نقش مهمی را ایفاء می‌نماید به خصوص اگر این پرش با غوطه وری همراه باشد. پرش در آب اگر با غوطه وری همراه باشد، جسارت کارآموز شناگر را زیاد می‌کند و به او اعتماد به نفس خواهد داد. کارآموز شناگر روی لبهٔ استخر می‌نشیند و داخل آب می‌پرد. بعد با حالت زانو جمع به داخل آب می‌پرد باید به کار آموز شناگر آموزش داد که پس از یک پرش در آب چگونه می‌تواند بدن خود را به حالت غوطه وری در آب در آورد.

  • تنفس

در شنا تنفس یکنواخت و ارادی از اهمیت فوق العاده‌ای برخوردار است. تنفس و یا به طور کلی عمل دم و بازدم با ریتم حرکات شنا باید هماهنگ باشد، زیرا در غیر این صورت مانعی در اجرای حرکات شنا به وجود می‌آید. پس کارآموز شناگر باید بیاموزد که چطور در آب به طور صحیح تنفس نماید. با توجه به اینکه ورزش شنا احتیاج به استقامت زیاد دارد، بنابراین باید خوب به این امر توجه شود. به کارآموز باید گفت که اگر نفس را در سینه حبس کند و خیلی آرام زانوها را به طرف شکم جمع کند و پاها را آرام از کف استخر جدا سازد، در این صورت حالت شناوری پیدا می‌کند. یعنی به محض اینکه به زیر آب برود بلافاصله کم کم به سطح آب می‌آید و حالت شناور بودن خود را احساس می‌کند و از این کار لذت می‌برد. ناگفته نماند که مربی چند بار این حرکت را قبل از کار آموز انجام می‌دهد.

  • سرخوردن

پس از اینکه کار آموز شناگر قادر شد خود را بدون استفاده از دست و پا در آب غوطه ور نماید می‌توان سرخوردن را به او آموزش داد. پس از اجرای حرکات مناسب در آب قبل از هر چیز کارآموز شناگر باید بیاموزد که چگونه بدن خود را به حالت افقی روی آب حفظ نماید تا بدین وسیله بدنش را در آب متعادل نگاه دارد. با کسب تجربه کافی، کارآموز شناگر می‌آموزد که پس از یک دم عمیق بدن خود را به حالت متعادل و مناسب در آب حفظ نماید. و از این حالت با گذاشتن پا به دیوار استخر و وارد آوردن فشار توسط پنجه‌های پا به دیوار، کار آموز شناگر در مسیر شنا سر می‌خورد.

پس از تمام شدن هوای درون ششها و یا فرو افتادن

:: برچسب‌ها:
م , عکس , ,
:: بازدید از این مطلب : 561

|
امتیاز مطلب : 75
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : دو شنبه 22 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرشته کاهانی


پرورش گوجه فرنگی 17 کیلویی در چین

یک کشاورز چینی موفق به پرورش بوته گوجه فرنگی شد که محصولات آن هر یک بیش از 17 کیلو وزن دارد.

روزنامه "چاینا دیلی" چاپ چین نوشت: این کشاورز با استفاده از هورمون "جیبرلین" دست به این کار زده است و محصولات او اصلاً عجیب نیستند.

روزنامه مذکور افزود: معلوم نیست استفاده از این گوجه فرنگی های عظیم الجثه چه نتایجی برای انسان ها دربر داشته باشد و ابتدا همین امر باید مورد بررسی قرار گیرد.

 

 

رکورد پیاده روی با ببر شکسته شد

یک مرد آمریکایی موفق شد رکورد جهانی پیاده روی با ببر را به خود اختصاص دهد.

روزنامه "سان دیلی" چاپ انگلیس نوشت: "آشریتا فورمن" آمریکایی موفق شد 100 متر با یک ببر وحشی پیاده روی کند و بدون آنکه حیوان مذکور به او حمله کند، ماموریت خود را به پایان ببرد.

این روزنامه انگلیسی افزود: وی پیش از این موفق شده بود 75 متر با ببر بنگال در هند قدم بزند اما ناگهان حیوان به او حمله کرد و پروژه او نیمه تمام رها شد.
 

 

کشف فسیل یک میلیون و 600 ساله

 



فسیل یک پسر 12 ساله متعلق به یک میلیون و 600 سال پیش در چاد کشف شد.

روزنامه "دیلی تلگراف" چاپ انگلیس نوشت: اسکلت این پسر که پای خود را ظاهراً در جریان درگیری قبیله ای از دست داده بود، از یک معدن سنگ نمک کشف شده است.

گفتنی است ظاهراً بروز درگیری های قبیله ای در آفریقا و قبل از بروز جدایی قاره نیز نیز وجود داشته است.

 

 

ساخت 300  اتاق در هتل 300 متری

یک هتلدار ژاپنی نوعی هتل احداث کرده است که بیش از 300 اتاق در محیط 300 متری داراست.

روزنامه "آساهی شیمبون" چاپ ژاپن نوشت: طول این اتاق ها به دو متر می رسد و ارتفاع آن حدود 70 سانتی متر است.

روزنامه مذکور افزود: هزینه اقامت در این اتاق های کوچک اما فوق مدرن، هر شب 29 دلار ـ معادل 27 هزار تومان ـ است.

نکته قابل توجه آنکه اتاق های مذکور مجهز به تلویزیون، رادیو، ماهواره، اینترنت بدون کابل و هواکش بی صداست که تاکنون پذیرای  گردشگران زیادی بوده است.
 

دگرگونی در مد لباس مردم مالی

مردم مالی به توصیه سازمان یونیسف به پوشیدن لباس هایی با رنگ شاد و روشن تشویق شدند.

روزنامه "مالی نیوز" چاپ مالی نوشت: یونیسف از مردم این کشور که دارنده مسجد "دی ینه" بزرگ ترین مسجد گلی جهان هستند خواست تا با استفاده از لباس های روشن با رنگ شاد، جهانگردان بیشتری را به کشورشان جلب کنند و بدین وسیله، درآمد بیشتری نصیب خود و سرزمین مادری شان سازند.

نکته قابل توجه اینکه تنها با گذشته دو روز از صدور این توصیه، اکثر مردم مالی دست به این کار زده اند.

 
 
پایان مسابقات پنیر گردانی در نیوزلند

مسابقات پنیرگردانی در ایکاکای نیوزلند بعد از سه روز استقبال گسترده مردم به پایان رسید.

روزنامه "نیوزلند میرر" چاپ نیوزلند نوشت: هر سال از چهارم تا هفتم فوریه، مسابقات پنیرگردانی آغاز و به سازنده گردترین پنیر نیز جوایز ارزنده ای پرداخت می شود.

بنا به نوشته این روزنامه، گروهی از شرکت کنندگان در این مسابقه، قطعه ای از پنیر گرد را از نوک کوه به سمت پایین به حرکت می اندازند و صاحب هر پنیری که تا انتهای کوهپایه بدون توقف حرکت کند، برنده رقابت است.
 

 

 

یک شهروند 53 ساله اوکراینی، خانه خود را به عنوان "ایالت سگ و گربه" معرفی کرد.

روزنامه "کی اف ویو" چاپ اوکراین نوشت: "رایزا گلازونووا" ساکن بوریسپیل اوکراین در خانه اش 91 گربه و دو سگ نگهداری می کند و این حیوانات تاکنون هیچگونه درگیری با یکدیگر نداشته اند.

متراژ آپارتمان این فرد علاقمند به سگ و مخصوصاً گربه 95 متر اعلام شده است.

 

 
       ایالت 95 متری "سگ و گربه"

 



:: بازدید از این مطلب : 626
|
امتیاز مطلب : 112
|
تعداد امتیازدهندگان : 32
|
مجموع امتیاز : 32
تاریخ انتشار : شنبه 27 فروردين 1388 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد